آخرین پست سال 1391
کدام عید؟ کدامین بهار؟ با چه امید؟
که با نبود تو نومیدم از رسیدن عید
(حسین منزوی)
پس از مدت ها، باز آمدن و باز نوشتن، خیلی سخت تر است از پس از هیچگاه نیامدن و ننوشتن !!
قریب به یک سال است که این وبلاگ به روز نشده و مهر بسیاری از دوستان نیز بی پاسخ مانده، از آنجایی که دیگر مجال درنگی نیست، بی که قلم به عذر مقدمه چینی و اطناب دچار شود، با عشق:سلام
در آخرین روز از سال 1391 با سه خبر خوب (که برایم بسیار خوش آیندهستند)، یک فراخوان، یک شعر و تقویم (مروری جزئی بر سال1391 و تنها اشاره به مهترین ها) در شش فصل آمدم.
1. فصل یکم: اولین خبر
نشر شانی منتشر کرد:
(ار مقدمه کتاب)
«در آغاز کلمه بود و کلمه خدا بود »
پس
به نام کلمه
از چه انکار کنم مستی ام؟ آری مستم
هم از آن می که تو در میکده داری مستم
از کجا معلوم؟ اگر مستی ام از نوشیدن پیاله ای از خمره ی ایشانشان
نبود، شاید پیش تر عطای ادبیات را به لقای ادبش بخشیده، قلم را به
قلمدان سپرده و خط و ربط رها کرده بودم.
شهرم، آنقدر بزرگ داشت که ما را بزرگ کند، آنقدر شاعر داشت که ما را
شاعر کند، و چه دیگر آنقدرهایی که تا به امروز چنان از واژه ها، پیله ها بر
من تنیده که نه یارای رهایی ام هست و نه پای گریز.
دِینی، قریب به یک دهه است، هر روز گردنم را کج تر و بار شانه هایم را
سنگین تر می کند و ادایش را نمی دانم، جز به پس دادن درس.
با احترام به نام بلند سلطان حسین منزوی و تاول های چرکین جنون
نصرت رحمانی، به یاد هرشنبه های کتابخانه امیرکبیر(کرج) از «الف » تا
«یا»ی این دفتر پیشکش به:
علی حیدری (پویا)
رحیم رسولی
مجید معارف وند
علی کریمی کلایه
سید مهدی موسوی
محمد رضا حاج رستم بگلو
با سلام - حمید چشم آور
واپسین روزهای یک هزار و سیصد و نود ویک خورشیدی
کرج
پانوشت 1: دوستان عزیز می توانند این مجموعه را در نمایشگاه بین المللی کتاب امسال (اردیبهشت 1392) از غرفه ی «شانی» تهیه کنند و دوستان عزیز همشهری (کرجی ها) هم می توانند در جلسه ی رونمایی این کتاب که در همین پست (در سطور پایین) اطلاع رسانی شده حضور یابند و تهیه کنند.
پانوشت 2: «با چند شاخه گل به سر خاک هیچ کس» مجموعه ایست از اشعار من در قوالب کلاسیک از سال 1384 تا اوایل 1391 که در مجموع 30 قطعه از تجربه های من در فضا های کلاسیک، نئوکلاسیک،مدرن و پست مدرن را در بر می گیرد.
2. فصل دوم: دومین خبر
در سال آینده 3 کتاب از من به چاپ خواهد رسید که در این پست به معرفی یکی از آنها قناعت می کنم و آن هم کتاب «کولاژ»است که یکی از مجموعه شعر های سه گانه (کرج) می باشد که توسط بنده در حال حاضر در حال جمع آوری است که توضیحات کامل آن و نحوه ی چگونگی ارسال آثار را در ادامه همین پست در فصل چهارم می خوانید.
3. فصل سوم: سومین خبر
(قابل توجه دوستان کرجی-استان البرز)
پس از مدتی وقفه در برگزاری، انجمن شعر کرج با تغیراتی عمده در ساختار تشکیلاتی و نحوه برگزاری مجددن راه اندازی شد و بدین ترتیب به طور ماهیانه و در اولین شنبه ی هر ماه از ساعت 16 الی 19 تحت عنوان «عصر شعر و ترانه البرز» در کرج،پل آزادگان،خیابان مطهری، اداره فرهنگ و ارشاد استان البرز، سالن استاد «سیروس صابر» برگزار می شود.لازم به ذکر است که ساختار تشکیلاتی انجمن شعر کرج به شرح ذیل می باشد:
اعضای هیات موسس:
محمد علی بهمنی/علی حیدری(پویا)/سید عباس سجادی/مجید معارف وند و سالار عبدی
اعضای هیات مدیره:
حمید چشم آور/سید حسن حسینی/امیر عسگری/رضا یعقوبی و داود مرادی
پانوشت 1: فروردین ماهِ «عصر شعر و ترانه و البرز» در روز شنبه مورخه 92/1/17
از ساعت 16 الی 19 درکرج،پل آزادگان،خیابان مطهری، اداره فرهنگ و ارشاد استان البرز، سالن استاد «سیروس صابر» برگزار خواهد شد.
پانوشت 2: اردیبهشت ماهِ«عصر شعر و ترانه و البرز» که اختصاص دارد به رونمایی از کتاب «باچند شاخه گل به سر خاک هیچ کس» مجموعه شعر حمید چشم آور، با حضور میهمانانی ویژه از جمله: محمد علی بهمنی، علی باباچاهی، محمد سلمانی، یغما گلرویی، افشین یدالهی،عبدالجبار کاکایی، مهدی فرجی، خلیل جوادی، رشید کاکاوند، سعید بیابانکی،امیر ارجینی و همراهان همیشگی و شاعران بزرگ کرج، در روز شنبه مورخه 92/2/7 از ساعت 15 الی 19 درکرج،پل آزادگان،خیابان مطهری، اداره فرهنگ و ارشاد استان البرز، سالن استاد «سیروس صابر» برگزار خواهد شد.
4. فصل چهارم:فراخوان
(قابل توجه دوستان کرجی-استان البرز)
به زودی منتشر خواهد شد:
1-کولاژ (مجموعه شعر کرج1)
شعر کلاسیک (برگزیده از چهار دهه)
گرد آورنده: حمید چشم آور
2-پاساژ(مجموعه شعر کرج2)
شعر آزاد (برگزیده از چهار دهه)
گرد آورنده: هرمز سعدالهی
3-ایماژ(مجموعه شعر کرج3)
ترانه (برگزیده از چهار دهه)
گرد آورنده: مجید صالحی
دوستان کرجی (استان البرز) تا پایان فروردین ماه 1392 فرصت دارند که آثارشان را برای منتشر شدن در کتاب های سه گانه شعر کرج (در هر بخش حد اکثر 5 اثر) از طریق ایمیل ارسال کنند به این آدرس:hamid.ch76@yahoo.com
پانوشت 1: دوستانی که مایل هستند می توانند اشعارشان را در همین وبلاگ در پیام های خصوصی به دست بنده برسانند.
پانوشت 2: کتب سه گانه شعر کرج توسط نشر شانی تا تابستان 1392 منتشر و وارد بازار خواهد شد.
5. فصل پنجم: شعر
و اما غزلی از دفتر «با چند شاخه گل به سر خاک هیچ کس»
گم کرده کفش زندگی پای فرارم را
توی خیابان درازی راهیِ راهی ست
که راه به بیراهه ای از هر طرف دارد
و کفش که ازهرطرف راهیِ بیراهه است
پای فرار از این طرف بین دوتا راه است
که راه به بیراهه های این طرف دارد
وقتی که هر بیراهه، راهی به درک باشد
و راه و بیراهه مسیری مشترک باشد
مثل سراب آیینه ی دوز و کلک باشد
و هر جهنم درّه راهش، راه شک باشد
دیگر چگونه می توان به عقل ثابت کرد
که این جهانِ نسبتن هستی هدف دارد؟
■
پشت در دنیا نشستم انتظارم را
بالا کشیدم زندگیِ زهرمارم را
باخود کشاندم هر طرف دار و ندارم را
بر دوش بردم زخم های بیشمارم را
رفتم، نشستم، منتظر ماندم، چه باید کرد؟
دنیا شبیه نانِوایی هاست، صف دارد
می خواستم عاشق شوم تا آخر اسفند
شاید فراموشم شود این زندگی هرچند
صد بار پیران طریقت رو به من گفتند:
که اتفاقی اتفاقی تازه می افتد
مانند رعد و برق ابری ظهر شهریور
یا مثل باران توی صحرایی که تف دارد
و اتفاقی که هزاران بار افتاده
آنقدر گریه کرده که بیمار افتاده
و باز هم از آن ور دیوار افتاده
مادر دوباره روی این سجاده افتاده
یا انتظار یک سفر از کربلا در دل
یا آرزوی دیدن شاه نجف دارد
گم می کنم گور خودم را گور دنیا را
گور همه امّیدها و آرزوها را
در پارک های این خیابان کودکی ها را
گم می کنم حتا نشان گور بابا را
که به در و همسایه و فامیل ها هر روز
می گفت فرزندی غریب و ناخلف دارد
پایان: خیابان تراژیک شب آخر
رقصی چنین: شب، وسوسه، خون، خودکشی، بستر
یک دست مشتی قرص و دست دیگرم خنجر
مرگی چنین یکباره تر یا ناگهانی تر
یا مرگ یا حتا سگش یا از سگش بدتر
به هر چه نامش زندگی باشد شرف دارد
«حمید چشم آور، سروده اردیبهشت ماه 1391»
6. فصل ششم: تقویم (مروری بر سال 1391)
سالی پر فراز و نشیب برای حیات ادبیم، که فرازش بر فرودش بسیار می چربد. در طول یک سال انتشار یک کتاب و مهیا شدن اسباب انتشار 3 کتاب دیگر و انجام مقدمات آن، کدام شاعر را شاد و مسرور نمی کند؟!
1- افتتاح انجمن شعر کرج «سالی که نکوست از بهارش پیداست»، سال 91 از آغازین روزهایش برایم لحظاتی شیرین از شعر و ادبیات را به ارمغان داشت و فی الواقع روزهای خوبی را هم به ادبیات شهرم هدیه داد.
در 26 فروردین ماه این سال پس از سالها، به رغم تلاشهای من و چند تن از دوستان جوانم انجمنی مستقل با مدیریت و اداره خود شاعران در کرج افتتاح شد که نقطه ی عطفی بود برای ادبیات این شهر، شهری که منتقدان و پژوهشگران و محققان و شاعران پیشکسوت معاصر از آن به عنوان تنها قطب ادبیات کشور در دهه های 60 و 70 نام می بردند، سالها در خلأ یک جلسه ی خوب و منسجم به سر می برد.( گزارش کامل به همراه تصاویری از مراسم افتتاحیه انجمن شعر کرج را در پست قبلی همین وبلاگ بخوانید.)
2- اردیبهشت شعر البرز
در اردیبهشت ماه سال 1391 اولین جشنواره شعر آزاد در استان البرز با عنوان «نخستین سالیانه ی اردیبهشت شعر البرز»برگزار شد که پس از 5 سال شرکت نکردن در هیچ گونه همایش و سمیناری کسب مقام اول شعر کلاسیک استان البرز برایم خالی از لطف نبود.البته پیش از 5 سال دوریم از جشنواره ها هم تنها دو بار شرکت در کنگره های ادبی را مرتکب شده بودم و از آغاز میلی برای تن زدن به این ورطه ها نداشتم چرا که مقصودم را از پس این راه ها منزلی نمی دیدم و نمی بینم و تنها به دلیل آگاهی ام از بی جهت بودن این کنگره، چرا که کنگره هایی را که هرگونه جهت گیری ای بر آن حاکم و یا دخیل بود را هرگز به خواندن فراخوانشان نیز زمان نکشتم، و همچنین دغدغه مالی که این روزها متاسفانه گریبان گیر همه ی شاعران است و همچنین ابراز وجود به دوستان شاعر همشهری و همنسل که مبادا در این 5سال ها به یمن همین جشنواره ها و سکه نوردی ها و هیاهوها و سکوها و نبود «ایکس»ها خود را سر آمد نسل خویش و صدای تازه ی شعر دانسته باشند .البته در عین رفاقت و احترامی که بینمان هست و خواهد بود اما در بحث حرفه ای ادبیات تواضع بزرگترین خیانت به ادبیات است.
3- همایش بزرگداشت استاد علی حیدری(پویا)
پس از افتتاح و برگزاری انجمن شعر کرج یکی از اتفاقات فرخنده ی دیگری که در سال 1391 افتاد برگزاری همایش بزرگداشت استا پویا در کرج بود که افتخار برگزاری این همایش و اجرای آن را داشتم.
دراین روز به یاد ماندنی که با استقبال باشکوه و بی نظیری مواجه شد محمد علی بهمنی،دمحمد سلمانی،بیژن ارژن،خلیل جوادی،عباس سجادی،سید مهدی موسوی،استاد بانی،فاطمه اختصاری،مجتبی صادقی،امید صباغ نو،علیرضا عباسی و جمال بیگ شعر خوانی کردند و استاد حسین پرنیا و محمد رشوند همراه با آواز دلنشین سعید خلج به اجرای موسیقی پرداختند. در ادامه هم فیلم مستند استاد پویا اکران شد و در پایان از ایشان توسط دکتر محمود اقبالی و محمد علی بهمنی و ... تجلیل به عمل آمد.
4- با چند شاخه گل به سر خاک هیچ کس
چاپ اولین مجموعه شعرم که بدیهی است از آن به عنوان بهترین اتفاق حیات ادبی ام نام ببرم.
از این پس این وبلاگ ابتدای هر فصل به روز خواهد شد.
تا آخرین روز بهار 1392 بدرود...
بهار نیست زمستان پس از زمستان است
که خود به هم زده تقویم من توالی را.