کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟ ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟
ای کسی که جز تو برایم همتایی نیست
ای کسی که نامت همچون خودت بزرگوار است
ای کسی که دستانت را بر چشمانت گذاردی و از خطاهایم همچون رود گذشتی
ای کسی که در طول زندگی ام تنها رفیقی بودی که بی کلکترین بودی وهستی
ای کسی که در تنهایی هایم تنهایم نگذاشتی
ای کسی طعم بوسه های گرمت تمام وجودم را سرشار از انرژی میکند
ای کسی که رازدار تمام رازهای زندگی ام هستی
ای کسی که وقتی از غم پرم باخنده ی مهربانه ات غم را از وجودم پاک میسازی
ای کسی که از همه بیشتر مرا میفهمی
ای کسی که بهشت را همچون فرش زیر پایت نهاده اند
مادرم خطاهایم را به پای نادانی ام بگذار از من بگذر
جفت دستانت را میبوسم
(این نوشته از خودم تقدیم به مادرم)
بـــــــــــــــــــــــی نــــــــــهــــــایت دوستـــــــــــتـــــــــــــ دارم مــــــادر
خداوندا خدایا سایه ی مادران و پدران را بالای سر تمامی فرزندان بگستران-
خاک پایت مــــ هــــــــــ نـــــ ـاز
توجه لطفا این قسمت پایینی آ رو نخونین!
حالـــــا به زبون خودمون:
مــــــــــــــامـــــــانیـــ دمت گررررم خیلیــــــــــــ با حالـــــــــــــــیــــــــــ
اینگَده دوســــــــــــــــســــــــــســــــــــــتــــــــــ دالم کهـ نگــو
خیلیـ حالـ میکنمـ وقتیـ با همـ حرفـ میزنیمـ مخصوصآ وقتی مهی کوچولو(دخمل ارشد خانواده) میره تو خودشـ گاهی وقتا
بعد یهویی میپری میخندونی بغلس میتُنیـ بوسش میتُنیـ نازشـ میتُنیـ لوسشـ میتُنی....
یا وقتی میری سفر مَهیـ یه لحظه ام بی تو نمی تونه بمونه.. غذا نمیخوله- شباکه میخواد بخوابه کابوس میبینه- از خواب میپله گریه میکنه زاری میکنه
یا وقتی تو خیابون را میریم لباستو میگیرم هم قدم با تو را میام(عینه هستی!!)
یا وقتیـ مثـ پارسالـ کهـ دسمـ اوفـ شد بعد آقادکتر دسمو با سوزنـ و نخـ دوختـ ..
۱۰روز تمام توی خونه و مهمونی توی دهنم غذا میذاشتیـ !!
یادمه وقتی میشستیم سر میز غذا من سعی میکردم با دَسهـ چپم غذا رو بخورم تا تو بهمـ غذا ندیـ اما تو میگفتیـ "بچم نمیتونه درست غذا بخوره"
نکتهـ:
(مامانیـ کم لوس کن منو آبروم جلو فامیلا رَف الان فکـ میکننـ من بچه مامان تشریفـ دارم)م م م خُو نَتُن دیدهـ..
اونوقتـ همـ بهـ منـ غذا میدادیـ همـ بهـ هستیـ همـ بهـ خودتـ..!!!!
یاهمینـ چَن روز پیشـ کهـ صبحونه رو واسم آوردی سرکارم..(فلاسک چاییو نون وپَنـ..وایـ آبروم رَف دیـــهـ)هی میگم ماما نمیخورم نمیخورم آخر آوردیـ توو فروشگاه.همین مونده بود جلو همکاراوسربازای فروشگاه این شلکی دیده شم
بیــــــاطرزصحبتمم نیگا!
یادمهـ چندهفتهـ پیشـ ا خوابـ وشحتناکـ دیدمـ..یهو از خوابـ پریدمـ با گریهـ پا شدمـ اومدمـ بغل تو و بابایی..نیم ساعت داشتم نق نق میکردم بغلتون عین نی نی ا عین هستی ..
هستی خانومی امـ بلند شدهـ بود با حیرتـ داشتـ منـ و نیگا میکرد که گریه میکنمـ(حتما با خودشـ میگفتهـ واه واه دخترهـ ی گندهـ رو ببینـ ..منـ کهـ ۲سالمهـ از اینـ کارا نمیکنمـ اونـ موقعـ اینـ خانومـ ۱۸سالهـ عینهـ ۲ساله ها گریهـ میکنهـ!!!)
یا بعضیا با دوستاشون خیلی صمیمی ان و همه چیو- رازاشونو- درددلاشونو به دوستاشون میگن اما من و تو از ۲تادوست خیلی صمیمیـ امـ صمیمیـ تریمـ..
باتنهاکسی امـ کهـ توی زندگیمـ راحتمـ توییـ..تنها رفیقممـ توییـ..بعد از خدا عشقمـ توییـ..نفسمـ تویی..جونمـ تویی.. هر کیـ تو رو دوسـ داشتهـ باشهـ منمـ دوسشـ دارمـ..!هرکیـ دشمنـ تو باشهـ منمـ باهاشـ دشمنمـ! به خاطر تو حاظرمـ تو روی هرکسـ وایسمـ..جیگملـ خودمیـ مامیهـ خوشگلمـ...
در کـــــُـلـــــــ...مَهیــــ خیلی دوسمِت میـــــدالهـ خِهلیــــــــ زیــــــهـــــــاد
بازم تفلدت مبالک
خدایا به همه ی مامان باباها سلامتی و طول عمر زیاااد وبا عزت بدهـ..الهی آمیــــــــن
راستی.. ۲۹/فروردین رو هم به تمامی ارتشیـ آ علی الخصوص بابایی
زحمت کش خودم تبریک میگم مخلــــــــــص بابایی ام هستیمــــــــــــــــا
دیشبـ خیلیـ باحال بود دیشبـ قرار بود همونـ ماشیناییـ کهـ امروز ساعتـ ۸تو تلویزیونـ نشونـ داد برا رژه برنـ مرقد امامـ (هرسالـ اینطورهـ)دیشبـ همه یـ شهرکـ رفتیمـ جلو در دژبانیـ ماشینا بهـ ترتیبـ اومدنـ..به خونوادهـ ها دَسـ تکون میدادن..بوق بوق راه انداخته بودن...بابایی منمـ سالایـ پیشـ رَف واسهـ رژهـ...
این رژه ها برایـ اینهـ کـهـ کشورای دیگهـ بدوننـ ما ایرانیـا همیشهـ آماده ایمـ...افتخار میـــهــنــمونن
هروقت اینارو میبینم یاد دوران جنگ و سربازان وایثارگران و شهدایی که از میهنمونــ دفاع کردن میاُفتمـ
یاد شهـدای دفاع مقدس گــــــرامیــــــ